کد مطلب:252482 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

وحشت عوامل سرسپرده رژیم و دستور تفتیش خانه ی امام در مدینه
مسعودی و سبط جوزی گزارش می دهند كه:

یحیی بن هرثمه می گوید خلیفه عباسی مرا برای حركت و هجرت امام علی نقی (ع) به مدینه فرستاد تا وی را به سامرا رسانم. زیرا موقعیت و مقام امام هادی در مدینه و توجه و گرایش مردم به او در دستگاه خلافت به طرز ماهرانه و حسابگرانه ای توجیه شده بود و دستگاه خلافت به امام خوش بین نبود. یحیی بن هرثمه می گوید وارد مدینه شدم دیدم مردم آن دیار غریو فریاد و شیون برآوردند كه هرگز



[ صفحه 156]



مانندش را نشنیده بودم.

مردم شهر را خاموش كردم سوگند یاد كردم كه مأمور آزار و اذیت به امام نشده ام، سپس خانه امام را جستجو كردم در آنجا به جز قرآن و كتابهای علمی و كتب سودمند چیزی نیافتم به همین سبب امام در چشمم شكوهمندی خاصی یافت و هیبتی بزرگ قلبم را فرا گرفت، در راه، كمر به خدمت حضرت بستم و وسائل آسایش او را از هر جهت فراهم نمودم زیرا نفود و جاذبه علی بن محمد، مرا از خود بی خود كرده بود.

آری نفوذ و سیمای پر هیبت امام در روح و روان توده مردم بیشتر از آن است كه در بیان گنجد. مردم حق جو قلبشان تسخیر جذبه امام شده بود، به همین جهت بود كه مردم مدینه با ورود یحیی بن هرثمه به شیون و فریاد برخاستند و بانگ اعتراض برآوردند تا آنجا كه مأمور اعزامی خود می گوید: شبیه آن را تا كنون ندیده و نشنیده بودم. تمام این صحنه ها حاكی از ترسی است كه در وجود سرسپردگان خلافت عباسی بود، حكایت هجرت امام به سوی سامرا چنان بود كه نماینده خلیفه عباسی مأمور اعزام امام، تحت تأثیر نفوذ و جاذبه حضرت، به تجلیل و تعظیم شخصیت وی می پردازد و در مسیر، به خدمت امام می كوشد و نیز وقتی امام را به اجلال و اكرام تمام به سامرا می آورند و به دربار متوكل عباسی می برند، هیبتی عظیم در خلیفه از دیدار وی به وجود می آید به گونه ای كه شروع به احترام و تجلیل و اعزاز می نماید و حضرت را در كنار خویش می نشاند و با او وارد مذاكره می شود چنان كه چندین بار در گذشته در برخورد با امام



[ صفحه 157]



مراسم احترام را به جا آورده بود.